Tuesday, July 10, 2012

کار از نی‌نوای نوشتن گذشته است...

قبل عید بود، مالسکین تقلبی قرمزه رو خریدم برای خودم
که شروع تازه مثلا، که خاطرات سکسی...
تا ۲۱ اردی‌بهشت چیزی ننوشتم توش...شروع تازه نداشتم، خاطرات سکسی نداشتم، عاشقی کردن نداشتم
شب تولدم نوشتم...از غم...از درد...از اشک
نوشتم تلخ نبود اما بسیار معمولی...از پر توقعی‌ام نوشتم...
فرداش نوشتم که مسخره است اگر بیست و یک سالگی رو هم بخوام به غم و گریه و تنهایی بگذرونم...
نوشتم که باز باید ویش لیست بنویسم برای خودم
...
روزهای بعدی صفحات دفتر هی نوشته شد
سیاه و آبی و قرمز و سبز شد
غم دار شد...عاشقانه شد گاهی
شک دار شد...ترسناک شد حتا..
پر شد از پوچی‌های من...از ناامنی‌های من...از تنهایی‌های من...از غرهای من
شروع تازه نه اما...
نکند ناتوان شده باشم از شروع؟

No comments:

Post a Comment